درباره وبلاگ


عاشقانه های من تقدیم به یگانه عشق زندگیم
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 42
بازدید هفته : 73
بازدید ماه : 73
بازدید کل : 61925
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1



عاشقانه
جملات عاشقانه ی من تقدیم به یگانه عشق زندگیم




 
براش بنويس دوستت دارم آخه مي دوني آدما گاهي اوقات خيلي زود حرفاشونو از ياد مي برن ولي يه نوشته , به اين سادگيا پاک شدني نيست . گرچه پاره کردن يک کاغذ از شکستن يک قلب هم ساده تره ولي تو بنويس .. تو ... بنويس

 

 دلبری٬ با دلبری دل از کفم دزدید و رفت
هرچه کردم ناله از دل٬ سنگدل نشنید و رفت
گفتمش: ای دلربا دلبر٬ ز دل بردن چه سود؟
از ته دل٬ بر من دیوانه دل خندید و رفت
 



جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:20 قبل از ظهر ::  نويسنده : محمد



پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 7:45 قبل از ظهر ::  نويسنده : محمد
 

 

 
خـسـتـه تـر از آنـم


کـه لـیـوانـی چـای


آرامـَم کـنـد


آغـوش ِ گـرم ِ تـو را مـیخـواهـم


در جـنـگـلـی نـاشـنـاس


وقـتـی کـه آسـمـان


از لابـه لای شـاخـه هـا


سـرک مـیکـشـد . . .
 


پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 7:36 قبل از ظهر ::  نويسنده : محمد

  خداحافظ گل لادن ، تموم عاشقا باختن

ببین هم گریه هام از عشق .چه زندونی برام ساختن

خداحافظ گل پونه .گل تنهای بی خونه

لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه

یکی با چشمای نازش دل کوچیکمو لرزوند

یکی با دست ناپاکش گلای باغچمو سوزوند

تو این شب های تو در تو . خداحافظ گل شب بو

هنوز آوار تنهایی داره می باره از هر سو

خداحافظ گل مریم .گل مظلوم پر دردم

نشد با این تن زخمی به آغوش تو برگردم

نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم

از این فصل سکوت و شب غم بارونو بردارم

نمی دونی چه دلتنگم از این خواب زمستونی

تو که بیدار بیداری بگو از شب چی می دونی

تو این رویای سر دم گم .خداحافظ گل گندم

تو هم بازیچه ای بودی . تو دست سرد این مردم

خداحافظ گل پونه . که بارونی نمی تونی

طلسم بغضو برداره .از این پاییز دیوونه خداحافظ …..!

خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام

خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام

خداحافظ کمی غمگین، به یاد اون همه تردید

به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدید

اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده اس

نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده اس

خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رؤیا ها

بدونی بی تو و با تو، همینه رسم این دنیا

 

 



پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 7:29 قبل از ظهر ::  نويسنده : محمد

نامت را ار آتش آموختم

ولطافت روحت را از آب

سرشار تر از زلال!

در منطق کدام فلسفه

آتش وآب بهم آمیخته اند

وقتی که گل

شکوفه میزند

چهره ات به آتش می ماند

و جانت را

عبور نرم آب

در ترنم است!

نه از فلسفه کلامی می دانم

و نه منطق

می گنجد در کلام من

بی استدلال دوستت دارم



پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 7:26 قبل از ظهر ::  نويسنده : محمد
 

dele%20divune%20%5BAloneBoy.com%5D%20sher دل دیوونه

دل، دل، دل دیوونه کی قدر تورو میدونه؟ عشق نیستحال تو ویرونه
اون که تو دلم جاشه با عشقی که تو چشماشه ای کاش… مال من باشه
این دل مال تو بود اما از تو چه سود وای از رفتن تو… از دنیای حسود
از دنیای حسود
عاشقم، تماشا کن …مرا گاهی تا دلت شاید… سوی من آید… اگر خواهی
تا عشق آید به همراهی
تا عشق آید به همراهی …



سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:19 بعد از ظهر ::  نويسنده : محمد

 

 

تیک تیک ساعت دوباره عشق و به یادم می یاره
                                                      نگاه عاشق تو رو به یاد چشمام می اره
حرف های بچه گانه ای که می زدیم به همدیگه
                                                     اشک های بی غروری که همش می ریخت با یک گله
چه روزای شیرینی بود اون لحظه های عاشقی
اون رویای قشنگی که ساختیم با هم از زندگی
                                                         ثانیه های بی کسی اصلا تمومی نداره
انگار باید تنها باشم تا اخر عمر با غصه
دلم می خواد بیا پیشت چرا خدا تورو گرفت
                                           ای کاش می شد به جای تو منو از دنیا  می گرفت 



سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:46 بعد از ظهر ::  نويسنده : محمد
تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچك » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net كلیك كنیدتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچك » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net كلیك كنیدتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچك » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net كلیك كنیدتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچك » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net كلیك كنیدتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچك » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net كلیك كنید

 دیدمش از دور که می رفت

 اشک سردی تو چشاش بود

  اون نمی خواست بره اما...

  زنجیر اجبار باهاش بود

  می شنیدم هق هقش رو

  که می گفت تا فردا بدرود

  لحظه هایی تلخ بود، اما...

   دل من منتظرش بود

 به سلامت ای همه کس

  می دونم که برمی گردی

 می دونم دلت همین جاست

    از دلم سفر نکردی...

  خیلی زود رفت لب جاده

   اما من اونو میدیدم

  خداحافظ گفتنش رو

  خیلی روشن می شنیدم

  چند قدم مونده به بودن

 ذره ای نزدیک تر از من

  سر وعدمون نشستن

 بغض سردم نعره می زد

  خداحافظ عشق رویا

  می مونم تا برگردی

  روی نیمکت لب دریا



سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:45 بعد از ظهر ::  نويسنده : محمد

 

 '' یـک روز خـاص* ... روز من و تو ''

شــوالیه ی  اردیبـهشتی مـن

تـولـد واقعـی ما،همان روزی بود  کــه بـه هـم دل بـا ختـیـم.

تو به دنیا  امده ای  که دوستــم بداری عاشقانه ...

و من  آمده ام که دوســتت بدارم ...عاشقانه تر ...

هدیه ات دارد درون سینه ام می کوبد ،و می زند به قفسه سینه ام ...

 که بگویــد...تا آخرین نفسـم " می خواهمــت " ...

در روزتولدت... با تـمـام دلـتــنگـی هـا و بی قـراری هــایـم مرا در آغــوشـت بگیر...

تا سرم را  پنـهان  کنم . در گودی گلویـت... و تمام ریـه ام را از عطر ‍‍ سینه ات پر کنم...!

بپیــچان دست های گرم و مردانـه ات را به دورانـدامم ...

بـــیا و با جاذبهء عشـق حریمی شـو برای آرزوهایمـان ..

 تـــولد و سالـــروز آشنــاییمان مبـــارک ...

 

پ ن ! وقتی که دیشب صدایت را شنیدم که به من  گفتی" عزیزم  با تو کاملم "

آ ه ه ه .... دلم ذوب شد عشقم...

******** 



سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:13 بعد از ظهر ::  نويسنده : محمد

انتظار

شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهیه.اما معنیش رو شاید سالها طول بکشه تا بفهمی !

 تو این کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شیر می خواد!

 تنهایی،چشم براه بودن،غم،غصه،نا امیدی،شکنجه روحی،دلتنگی،صبوری،اشک بیصدا،

هق هق شبونه،افسردگی،پشیمونی،بی خبری و دلواپسی و .... !

برای هر کدوم از این کلمات چند حرفی که خیلی راحت به زبون میاد

 و خیلی راحت روی کاغذ نوشته میشه باید زجر و سختی هایی رو تحمل کرد

 تا معانی شون رو فهمید و درست درک شون کرد !!!

 متنفرم از هر چیزی که زمان را به یاد من میاورد...

و قبل از همه ی اینها متنفرم از انتظار ...

 از انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم



سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:7 بعد از ظهر ::  نويسنده : محمد

 

این دفعه اگه داشت بارون میومد از زیرش فرار نکن برو زیر بارون ببین چنتا از دونه های بارون رو 

 

دلم برای تنهایی میسوزد چرا هیچکس او را دوست ندارد مگر او چه گناهی کرده که تنها شده


 

جرم تنهایی چیست که هیچکس او را نمیخواهد دیشب تنهایی از اتاقم گذشت دنبالش دویدم ولی


 

او رفته بود.تنهای تنها نیمه شب او را مرده کنار حوض خانه پیدا کردم از گریه چشمانش قرمز


 

بود برایش گریستم آخر او از تنهایی مرده بود تنهایی مردو من تنها تر شدم....

 


 


 

 


 

 

 

 

 

 

 


 


 


 


 


 


 


 

 

 

 


 

 

 

 

 

تا کهباور کنی دیوانه وار دوستت دارم

 


 


 

عاشقتم

 


 

با زبان بی زبانی می گفتم

 

زبان بودم

 


 

 اگر دبیر جغرافی بودم می دانستم که خوش آب و هوا ترین منطقه آغوش گرم تو است و اگر دبیر

 

اگر دبیر شیمی بودم نام تو را در قلبم پخش می کردم تا محلول با محبت شود

 

دوستت دارم

 

نه بارانم ،‌نه اشک ،‌نه گل و نه عشق اما هر چه هستم

 

ولی افسوس که

 

برایت می نواختم

 

داشتن را

 


 

اگر باران بودم ،آنقدر می باریدم تا غبار غم از دلت بردارم اگر اشک بودم ، مثل باران بهاری به پایت

 

دوست دارم

 

بگیری

 


 

میتونی بگیری اندازه قطره های بارونی که تونستی بگیری دوستم داری اندازه قطراتی که نتونستی

 

من همون تک درخت خشکیده توی  کویر داغ تنهایی ام که همه بردنم ازیاد

گاهی گم  کرده راهی از کنارم میگذشت تکیه بر ساقه خشکیده ام می دادو با خنجری در

دستانش ساقه ام را نوازش میکرد ولی چه زود از من خسته میشدو می رمید

اه گرمای کویر تنهایی ریشه ام را خشکانده

شاید رهگذر دیگری در شب ساقه ام را به آتش زند

ولی اگر سوزاندن ساقه ام خاطر تنهای او را پر کند

پس به او می گویم بسوزانم چرا که زخم خنجر دیرینه بر ساقه دارم

خشکیده ام تنها و بی پناهم

بسوزان و جودم را خاکستر کن .......

بسوزان که بدادم رسیده ای

سوختم سوختم ای قوم رهایم نکنید

سر به صحرا زدم از ننگ سر عاقل خویش

 هر شب به من سر می زند

 غم با آن همه بیگانگی

 از غم بیاموزید وفا

 ای دوستان بی وفا

دیدم غم است در میزند

در را گشودم روی او

 دیدیم کسی در می زند

در خواب ناز بودم شبی

می نویسم با دستی لرزان و قلبی شکسته با چشمی گریان می نویسم از شور عشق از تو

تو را دوست دارم تا آخرین نفس

عشق را دوست دارم ولی نه در قفس بوس را دوست دارم نه در هوس




سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:42 بعد از ظهر ::  نويسنده : محمد

رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وایسادم.

یارو اومده میگه میخوای ثبت نام کنی؟

پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم !

.

.

.

مرغ و از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟!

پـَـَـ نَ پـَـَــــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن !

.

.

.

به یارو میگم حاجی, بزن تو دنده من هول میدم روشن شه.

میگه بزنم ۲ ؟ پَـــ نَ پَـــ بزن ۳فوتبال داره !

.

.

.

اس ام اس پ ن پ

رفتم مرغ فروشی به فروشنده میگم بال دارین،

میگه بال مرغ؟

پـَـَـ نَ پـَـَــــ بال هواپیما، چندتا کوچه پایین تر سقوط کردیم میخوام درستش کنم !

.

.

.

اس ام اس جدید پـ نه پـ

پدربزرگم فوت کرده تو قبرستونیم دوستم زنگ زده میگه کجایی؟

میگم بهشت زهرا ! میگه واسه چی ؟ میگم واسه پدر بزرگم.

میگه اِ ؟ فوت کرده ؟ میگم پـَـــ نَ پـَـــــ تمرینی اومدیم مانور !

.

.

.

پیامک په نه په

مامانم سفره پهن کرده بود ,بهش گفتم میخوای شام بیاری؟

گفت: پـَــــــــ نَ پَـــــــــ میخوام گلای سفره رو اب بدم !

.

.

.

دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم ازراه اومده میگه خوابه؟

میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!

.

.

.

اس ام اس په نه په

سر سفره عقد ، حاج آقا: آیا بنده وکیلم ؟

عروس: پـَـ نـَـ پـَـ  متهمی !

.

.

.

اس ام اس پ ن پ

به معلممون میگم آقا اجازه هست بریم دستشویی ؟!!! میگه واجبه ؟!

پ ن پس مستحبه !!

.

.

.

همسایمون عروسی داشتن

دوستم خونمون بود هی سروصداشون میومد.دوستم گفت عروسیه؟

 پـَـ نـَـ پـَـ همسایمون سرخ پوسته مراسم خاص خودشونه !

.

.

.

رفیقم اومده خونمون! وضو گرفته میخواد نماز بخونه!می پرسه قبله کدوم طرفه؟!

میگم:میخوای نماز بخونی؟! میگه: پـَـ نـَـ پـَـ میخوام دیش ماهوارتو تنظیم کنم!

.

.

.

رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟

گفتم پَــــ نَ پَــــ من میکروبم ,اومدم خودمو معرفی کنم!

.

.

.

رفتم رستوران یارو میگه غذا میل دارید قربان؟

پ نه پ اومدم ببینم اینجا حقوق خوبه؟از کارت راضی هستی یا نه !

.

.

.

داشتم میرفتم باشگاه وسط راه یادم اومد یه چیزی رو یادم رفته،

برگشتم خونه.در زدم داداشم در رو بازکرده با تعجب میپرسه

قاسم تویی؟!!!نرفتی باشگاه؟

میگم:پَــــ نَ پَــــ قاسم رسید من دیلیوریشم…

.

.

.

به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟

میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پـَــ نَ پـَـــ چسبیده بود

کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد… !

.

.

.

با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیروایسادیم.

دوستم میگه:شیرِ؟ میگم:پَــــ نَپَــــ… گربه اس باباش

مرده ریش گذاشته!

.

.

.

تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده

میگه میخوای بند نافو ببری؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام رقص چاقو کنم

از مامان بچه شاباش بگیرم!!

.

.

.

بعد از چند ساعت عمل بچم به دنیااومده با کلی ذوق به بابام

نشونش می دم.میگه بچته؟؟؟!! میگم پَــــ نَ پَــــ اینو الان

از اینترنت دانلود کردم نسخه آزمایشیه واسه تست تا اصلش بیاد!!!

.

.

.

آهنگ اندی تو ماشین گذاشتم دوستم میگه اندیه ؟

پَـــ نَ پَـــ داریوشه,داره خودشو لوس میکنه بخندیم !

.

.

.

تصادف شده زنگ زدم اورژانس میگه کسی صدمه دیده

پ نه پ زنگ زدم بگم همه سالمن نگران نشو !

.

.

.

تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده ۴ لیتری تکون میدیم !

طرف اومده میگه بنزین تمام کردین ؟

میگیم:پـَـَـــ نه میگیم هورا ! ما هم از این دبـــّه ها داریم !

.

.

.

استاد: کی جواب این سوالو میدونه؟

من دستمو بردم بالا

استاد: میخوای جواب بدی؟

من: پــــَ نه پــــَ میخوام ببینم باد از کدوم ور میاد !

.

.

.

عاقد سر سفره عقد : عروس خانم وکیلم؟

پَ نه پَ دکتری ! دعوت کردیم سطح مجلس بره بالا !



شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 6:8 بعد از ظهر ::  نويسنده : محمد

چقدر سخته ؟؟؟؟؟

چقدر سخته!!! تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید
و بجاش یه زخم همیشگی رو قلبت هدیه داد ذل بزنی و بجای اینکه لبریز
کینه و نفرت شی حس کنی که هنوز هم دوسش داری...

چقدر سخته!!! دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که
یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده...

چقدر سخته!!! تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقتی
دیدیش هیچی بجز سلام نتونی بهش بگی...

چقدر سخته!!! وقتی پشتت بهشه و دونه های اشک گونه هاتو
خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوزم
دوستش داری...

چقدر سخته!!! گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی و هزار بار تو
خودت بشکنی و اونوقت آروم زیر لب بگی



جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 4:42 بعد از ظهر ::  نويسنده : محمد

♥||||| ♥ وقتی کسی رو دوس داری....♥||||| ♥


 



وقتی کسی رو دوس داری،حاضری جون فداش کنی

حاضری دنیارو بدی، فقط یه بار نیگاش کنی

به خاطرش داد بزنی،به خاطرش دروغ بگی

رو همه چی خط بکشی،حتّی رو برگ زندگی

وقتی کسی تو قلبته،حاضری دنیا بد بشه

فقط اونی که عشقته،عاشقی رو بلد باشه

قید تموم دنیارو به خاطرِ اون می زنی

خیلی چیزارو می شکنی ، تا دل اونو نشکنی

حاضری که بگذری از دوستای امروز و قدیم

امّا صداشو بشنوی ، شب از میون دوتا سیم

حاضری قلب تو باشه ، پیش چشای اون گرو

فقط خدا نکرده اون ، یه وقت بهت نگه برو

حاضری هر چی دوس نداشت ، به خاطرش رها کنی

حسابتو حسابی از ، مردم شهر جدا کنی

حاضری حرف قانون و ، ساده بذاری زیر پات

به حرف اون گوش کنی و به حرف قلب باوفات

وقتی بشینه به دلت ، از همه دنیا می گذری

تولّد دوبارته ، اسمشو وقتی می بری

حاضری جونت و بدی ، یه خار توی دساش نره

حتی یه ذرّه گرد وخاک تو معبد چشاش نره

حاضری مسخرت کنن ، تمام آدمای شهر

امّا نبینی اون باهات ، کرده واسه یه لحظه قهر

حاضری هر جا که بری ، به خاطرش گریه کنی

بگی که محتاجشی و ، به شونه هاش تکیه کنی

حاضری که به خاطر ، خواستن اون دیوونه شی

رو دست مجنون بزنی ، با غصه ها همخونه شی

حاضری مردم همشون ، تو رو با دست نشون بدن

دیوونه های دوره گرد ، واسه تو دس تکون بدن

حاضری اعتبارتو ، به خاطرش خراب کنن

کار تو به کسی بدن ، جات اونو انتخاب کنن

حاضری که بگذری از ، شهرت و اسم و آبروت

مهم نباشه که کسی ، نخواد بشینه روبروت

وقتی کسی تو قلبته ، یه چیزقیمتی داری

دیگه به چشمت نمی یاد ، اگر که ثروتی داری

حاضری هر چی بشنوی ، حتی اگه سرزنشه

به خاطر اون کسی که ، خیلی برات با ارزشه

حاضری هر روز سر اون ، با آدما دعوا کنی

غرورتو بشکنی و باز خودتو رسوا کنی

حاضری که به خاطرش ، پاشی بری میدون جنگ

عاشق باشی اما بازم ، بگیری دستت یه تفنگ

حاضری هر کی جز اونو ، ساده فراموش بکنی

پشت سرت هر چی می گن ، چیزی نگی گوش بکنی

حاضری هر چی که داری ، بیان و از تو بگیرن

پرنده های شهرتون ، دونه به دونه بمیرن

وقتی کسی رو دوس داری ، صاحب کلّی ثروتی

نذار که از دستت بره ، این گنجِ خیلی قیمتی


جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:3 قبل از ظهر ::  نويسنده : محمد

** فاصلــــــــــــــــــه **

 

 
وقتی چشمـ ـانمــ را روی همــ می گذارمـــ

خوابـــ مـ ـرا نمی بــ ـرد

تــ ـو را می آورد !

از میانــ فرسنگــــ ها

فاصلـ ـ ـهـ ...!




 

آدمك آخر دنیاست بخند آدمك مرگ همین جاست بخند آن خدایی كه بزرگش خواندی به خدا مثل تو تنهاست بخند دست خطی كه تو را عاشق كرد شوخی كاغذی ماست بخند



 

همه ی بغض من

تقدیم غرورت باد!

غروری که

لذت دریا را به چشمانت حرام کرد . . .




 

ما همیشه صداهای بلند را میشنویم، پررنگ ها را میبینیم، سخت ها را میخواهیم. غافل ازینکه خوبها آسان میآیند، بی رنگ می مانند و بی صدا می روند



 

اگر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید!!! حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند





می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم





((دنیا را بد ساخته اند......... كسی را كه دوست داری،تورادوست نمی دارد. و كسـی كه تورا دوست دارد ،تو دوستش نمی داری اما كسی كه تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به رسم و آیین هرگز به هم نمی رسند. و این رنج است. زندگی یعنی این....(دكترعلی شریعتی)))



جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:59 قبل از ظهر ::  نويسنده : محمد

گـــــریــــــــه هــــــــا شـــــــــــو بــه مـــن بـــــــده

 

ستاره بارونه چشاش ... اشکاشو دست کم نگیر
بگوبخنداش مال تو ... گریه هاشو ازم نگیر
از تو نگاه اون بچیـــن ... ستاره های بی شمـــار
بار جداییشــو ولی ... رو شونه های من بذار



گریه هاشو به من بده ... خنده ی چشماش مال تو
اشکای شورش مال من ... بگو بخنداش مال تو
فقط می خوام بارونی شه ... بباره رو ترانه هام
من از چشای خیس اون ... چیز زیادی نمی خوام



بهشت چشماش مال تو ... من تو نگاش گر می گیرم
تو مهربونیشو می خوای ... من با زخماش می میرم
من نمی خوام برنده شم ... بردن من شکستشه
اما حسودی می کنم ... به دستی که تو دستشــــــــــــــــــــــــه



گریه هاشو به من بده ... خنده ی چشماش مال تو
اشکای شورش مال من ... بگو بخنداش مال تو
فقط می خوام بارونی شه ... بباره رو ترانه هام
من از چشای خیس اون ... چیز زیادی نمی خوام



گریه هاشو به من بده ... خنده ی چشماش مال تو
اشکای شورش مال من ... بگو بخنداش مال تو
فقط می خوام بارونی شه ... بباره رو ترانه هام
من از چشای خیس اون ... چیز زیادی نمی خوام

 
گریه هاشو به من بده ...

 


جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:56 قبل از ظهر ::  نويسنده : محمد

SaliJooN.Infoشکایت عشق ندیدی چشمهایم زیر پایت جان سپرد آخر گلویم از صدای های هایت جان سپرد آخر نفهمیدی صدایم بغض سنگینی به دوشش بود به دوشش بود اما از جفایت جان سپرد آخر نترسیدی بگوید عاشقی نفرین به آیینت که از چشمان جادویت خدایت جان سپرد آخر نمی دانی و می دانم که می دانم نمی دانی که دل در خواهش آن انزوایت جان سپرد آخر چقدر عزلت نشینی از برای یار دلگیر است بخوان شعرم که شعرم در هوایت جان سپرد آخر ... فریاد

 چقدر عجیبه که تا مریض نشی کسی برات گل نمی یاره تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه تا فریاد نکشی کسی به طرفت بر نمی گرده تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمی یاد و تا وقتی نمیری کسی تورو نمی بخشه

 به جرم اینکه خیلی ساده بودم/ به زندان دلت افتاده بودم / اگر چه حکم چشمانت ابد بود/ برای مرگ هم آماده بودم

 روزگاریست همه عرض بدن می خواهند# همه از دوست فقط چشم و دهن می خواهند# دیو هستند ولی مثل پری می پوشند# گرگ هایی که لباس پدری می پوشند# آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند# عشق ها را همه با دور کمر می سنجند# خوب طبیعیست که یکروزه به پایان برسد# عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد....



جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:44 قبل از ظهر ::  نويسنده : محمد

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد